** پر ِ پرواز **

هدیه ی پدر بزرگ

1392/2/26 13:12
نویسنده : منتظر
4,937 بازدید
اشتراک گذاری

پدربزرگ به امیر قول داده بود اگر به مسجد برود و قرآن بخواند به او هدیه ای خواهد داد.بنابراین امیر هرروز به همراه پدرش به مسجد می رفت.

در صف نماز می ایستاد و با جماعت نماز میخواند.

هنگامی که آقای روحانی صحبت میکرد مودبانه به حرف های ایشان گوش می داد.

روزها گذشت تا وقتی که پدربزرگ به خانه امیر آمد.امیر و خواهرش مینا خیلی خوشحال شدند.

امیر به مینا گفت حتما پدربزرگ برای من هدیه ای آورده است.

وقتی امیر و مینا نزد پدربزرگ رفتند پدر بزگ به امیر یک هدیه داد.

امیر خیلی خوشحال شد و از پدر بزرگ تشکرکرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

عشق زندگی ما
14 اسفند 91 12:56
سلام لطفا داستان وقصه بیشتر بزارید.داستانهای قرآنی هم بزارید
حسین کوچولو
14 اسفند 91 13:34
جوجوی من
14 اسفند 91 14:31
در مورد نماز جماعت چگونگی تشویق بچه ها هم متن بزنید.
ایران
14 اسفند 91 17:32
عکسهاش قشنگ بود اما داستانش نه.
مامان ستاره
15 اسفند 91 7:48
واقعا عالیه استفاده کردم
ستون دین
17 اسفند 91 11:34
آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی، قصه این است چه اندازه کبوتر باشی
شقایق
17 اسفند 91 19:30
کاش یه جایی بود برای پرسش و پاسخ
شقایق
17 اسفند 91 19:32
سلام وب خوبی داری. به من هم سر بزن.
سروش عشق
20 اسفند 91 9:46
سلام ممنون. عالبه
نماز دین
21 اسفند 91 10:40
سلام‘وبلاگ منم در مورد نمازه خوشحال میشم منو لینک کنید و بعد بگید من چ جوری میتونم شما رو لینک کنم.ممنون.منتظرم Mohaddeseh4khaleghi.blogfa.com
saleh
21 اسفند 91 10:41
باسلام وبلاگتون خیلی خوبه موفق باشید من شمارولینکیدم خوش حال میشم به وبم سربزنیدوبرام کامنت بذاریدمنم بهتون سرمیزنم وکامنت میذارم بی نهایت ممنون
مامان آمیتیس
23 اسفند 91 4:03
omidawl
23 اسفند 91 17:47