** پر ِ پرواز **

داستان حضرت موسی(ع)

1391/12/10 21:37
نویسنده : منتظر
2,607 بازدید
اشتراک گذاری
 
 
 

شبی فرعون خواب دید که آتش اطراف بیت المقدس شعله کشیده و قصر او در آتش گداخته شده است. تعبیرکنندگان خواب گفتند پسری در بنی اسراییل متولد می شود که نابودی تو به دست اوست.بنابراین فرعون دستور داد تمام فرزندان پسر قوم بنی اسراییل را که تازه متولد میشوند بکشند.حضرت موسی(ع)نیز در همان زمان متولد شد.از طرف خدا به مادر حضرت موسی(ع)وحی شد که به فرزندت شیربده وهرگاه احساس ترس کردی او را به دریا بینداز.فرعون از بدنیا آمدن حضرت موسی(ع)مطلع شد ودستور داد که او را بکشند.به همین دلیل مادر موسی فرزندش را در صندوقی قرار داد و به رود نیل انداخت.

همسر فرعون که در کنار آب نشسته بود صندوق را دید و از خدمتکارانش خواست آن را از آب بگیرند و نزد وی آورند.

هنگامی که همسر فرعون موسی را دید به او علاقمند شد و آن را نزد فرعون برد و از فرعون خواست تا او را به فرزندی بپذیرد.مهر حضرت موسی(ع)در دل فرعون نشست و او را به فرزندی پذیرفت و نامش را موسی گذاشت. 

و این گونه حضرت موسی به قصر فرعون راه یافت.

مو يعنى‌ آب‌ و سى‌ به معناى‌ چوب‌ است‌.چون‌ حضرت موسی(ع) را از آب‌ و چوب‌ يافتند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)