** پر ِ پرواز **

سؤالات مذهبي كودك

1391/12/13 21:15
نویسنده : منتظر
469 بازدید
اشتراک گذاری

                سؤالات مذهبي كودك                              

سؤالات مذهبي كودك عجيب است . پرسش هاي او حاكي از روح كنجكاوي اوست . او مي خواهد از آنچه كه نمي داند سر در آورد و دريابد كه جهان مذهب و ماوراءالطبيعه چيست . چه بسيارند شك ها و ترديدها و يا علامت هاي ابهامي كه در ذهن كودك قرار دارند و او مي خواهد آنها را براي خود روشن كند . و البته اگر مربي روشن و آگاهي در مسيرش قرار گيرد آينده خوبي را براي او مي توان پيش بيني كرد .

سؤالات كودك بسيار و تناسب رشد و فهم و درك كودك هم به تناسب سن متفاوت است . براي نمونه ذيلاً به مواردي از آنها اشاره مي كنيم تا والدين و مربيان براي پاسخ آنها آمادگي پيدا كنند:

1- در شش سال اول : در اين سن نوع پرسش ها حتي با  آنچه كه در سنين هفت سالگي است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشياء سئوال مي كند ، مي گويد من از كجا آمده ام ؟ اين اسباب بازي را چه كسي تهيه كرده ؟ حسين كجا رفت و چرا ؟ آسمان را كه درست كرده ؟ چرا؟ فلاني مرد ؟ كجا رفت ؟ ....

همانگونه كه ملاحظه مي كنيد مبناي پرسش ها روي مبدأ و معاد است . مي خواهد ببيند منشاء يك امر چيست ؟ و فرجام آن چه مي باشد ؟ و اين امر همان مسئله اي است كه ما معتقديم ريشه فطري و نهادي در افراد دارد .

2- در سنين هفت تا ده : از سنين هفت  به بعد تفكر منطقي در كودك رشد مي كند و بدين نظر سؤالات او عميق تر و ريشه دارتر است. پرسش هايي كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم به سادگي اقناع نمي شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودي غني تر قاطع تر و مستدل تر باشند .

نوع سؤالات آنها از اين قبيل است كه مثلاً چرا خدا را نمي بينيم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چيست ؟ اگر خدا مثل ابر يا نور خورشيد نيست پس چه مي تواند باشد ؟ خدا اگر ما را دوست دارد چرا به جهنم مي برد ؟ آدم چطور در قيامت زنده مي شود ؟ آيا در قيامت باز هم ما خانه داريم ؟ چرا نمي توانيم خدا را ببينيم ؟ آيا اين كار در قيامت امكان پذير است ؟ چرا خدا با ما حرف نمي زند ؟ ...

3- در سنين نوجواني : بديهي است كه در دوران نوجواني رشد فكري و عقلي نوجوانان در وضع بهتري است . آگاهي و جهان بيني آنها نسبتاً وسيع تر و طبعاً سؤالاتشان در اين رابطه پخته تر و ريشه دارتر است .

آنچه كه ذكرش ضروري است اين است كه مباني اعتقادي در طول مدت دوران قبل از نوجواني بايد در ذهن كودك جاي خود را باز كرده باشد . پاسخ هايي كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگي مي دهيم در تشكيل اين مباني نقش فوق العاده اي دارد ، ضمن اين كه والدين كودك در اداي حقوق او ناگزيرند تا در اين سن لااقل دوره اي مختصر از اصول اعتقادي و راه و رسم عملي دينداري را به او بياموزند .

فراموش نخواهيم كرد كه در سنين نوجواني سه مسئله در رابطه با مذهب براي فرزندان ما مطرح اند :

1- پيدايش و ظهور حس مذهبي و علاقه مندي به مذهب و تعاليم آن ، آن چنان كه او را دلباخته به مذهب مي كند .

2- پيدايش ترديد در او راجع به آنچه كه آموخته است و اينك مطلقاً در پي تجديد نظر است تا صحبت آن را مورد تأييد قرار دهد .

3- پيدايش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشي از همان ترديدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً به علت غرور و خودخواهي حاضر نيست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدين و مربيان بايد به صورت مستقيم و غير مستقيم به سؤالات او پاسخ گويند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .

معني مذهبي بودن از نظر كودك

به هر حال كودكان ما بر اساس فطرت سليم خود و در اقناع روح كنجكاو خويش به رفتاري مذهبي مي پردازند . صورت عقلي گرفتن رفتار مذهبي كودك  از حدود هفت سالگي است كه شكل مي گيرد و  مي تواند مطالبي را بفهمد و از آن سر در آورد . قبل از اين سنين اغلب جنبه احساسي و نشان دادن همراهي و همگامي با والدين و ديگران را دارد .

حالات مذهبي كودك

شايد اين سخن بسيار عجيب به نظر آيد كه بگوييم طفل ما گاهي داراي حالات مذهبي است ، اين امري است كه واقعيت دارد . اداي اين حالات قبل از چهارسالگي ممكن است صورت تقليدي داشته باشد ولي از حدود سنين هفت به بعد بيش يا كم صورت مستقلي  پيدا خواهد كرد .

او در ميان جمع و حتي در تنهائي كلماتي را كه به طور شكسته و بسته ياد گرفته زمزمه خواهد كرد . در مواردي با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن مي كند . روي به قبله مي ايستد و اصرار دارد كه بد نايستد و از ميزان منحرف نشود ، در حالي كه در چهار سالگي مادرش روي به قبله مي ايستاد و او روي به مادر .

در سنين قبل از هفت اعمال مذهبي انجام مي شود ولي اغلب داراي جنبه احساسي و عاطفي و براي خوشامد پدر و مادر است ولي بعد از اين سنين عبارات او رنگ و روي عقلاني مي گيرند ، آن چنان كه گاهي عمل خطايي را انجام مي دهد و پشيمان مي شود و در اين پشيماني است كه جداً توجه مي كند و حتي ممكن است گريه و ناله كند و اشك بريزد .

او در سن و موقعيتي نيست كه بگوييم مناجاتي دارد و حالي و براي گناه خود احساس شرمندگي در پيش دارد . مي توانيم بگوييم اين امر از حدود نه سالگي در كودكان ديده مي شود . اگر دريابند كه عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پي دارد براي آن نگران مي شوند و اشك مي ريزند و توبه آنها بسي صادقانه تر از توبه ديگران است .

رفتار وارونه

به علت محدوديت در درك و فهم و عدم آگاهي از ابعاد مباحث ديني در مواردي ممكن است رفتار مذهبي وارونه اي از او ديده شود مثلاً از جايي چيزي بدزدد و آن را به فقيري دهد تا از اين طريق مستحق بهشت گردد !! گاهي ممكن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدين گونه كه مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهين كند و جسارت نمايد و دقايقي بعد با حالي و دعايي از خداوند طلب بخشش كرده و از او بخواهد كه پدر و مادرش به بهشت بروند .

براي كودكان اين منطق به صورت خوبي جا افتاده است كه اشكالي ندارد الان دروغ بگويد و خود را از شر تنبيه والدين و معلم خود رها سازد و ساعتي بعد توبه كند و خدا هم او را ببخشد  و البته اين وضع به هنگامي پديد مي آيد كه او خود را در آن تنبيه محق نشناسد و هم تصورش اين باشد كه خدا بسيار بخشنده است .

رفتارهاي وارونه ي مذهبي كودكان اغلب ناشي از سوء آموزش ها ، يك جانبه بودن آموزش ، گفتن يك يا چند بعد يك مسئله براي طفل و فراموش كردن ديگر ابعاد است . به همين نظر ما معتقديم كه براي كودكان مسئله اي را مختصر و ساده ولي با همه ي جوانب و ابعاد مورد نياز بايد شرح داد . اگر سخن از كمك دادن به فقير است بايد اين نكته هم به او تفهيم شود كه به فقير از مال خود بايد كمك داد نه از مال مردم و يا از طريق دزدي .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)