** پر ِ پرواز **

تربيت و جرئت اخلاقي (قسمت اول)

1391/12/20 9:07
نویسنده : منتظر
803 بازدید
اشتراک گذاری

               تربيت و جرئت اخلاقي (قسمت اول)              

والدین عزيز شما مي توانيد مطالب مربوط به تربيت و جرئت اخلاقي را در چهار قسمت مطالعه نماييد.

دراين قسمت به بررسي قسمت هاي زير پرداخته مي شود :          
 

جرئت و جلوه هاي آن

گرفتاران جُبن

فايده جرئت

زيان جبن

انواع جرئت

 

جرئت و جلوه هاي آن :

جرئت را ضد جُبن و بزدلي ذكر كرده و گفته اند : با جرئت كسي است كه در بدبختي و خوشبختي خود را نبازد و اعمالي انجام دهد كه ديگران از ترس قادر به انجام آن نباشند .

با جرئت كسي است كه وقتي طرز فكر و عقيده اش با دلائل و براهين ثابت شده باشد  از آن دست بر ندارد و روزي هم كه ثابت شد نظرش خطاست اگر چه عمري در آن گذشته باشد از آن دست بكشد و تائب  شود .

با جرئت كسي است كه صدمه و فشار وارده را براي وصول  به هدف تحمل كند،از رنج و مشقت نهراسد ، از كوشش و تلاش،با وجود هزاران  سد و مانع باز نايستد و بالاخره با جرئت كسي است كه در گير و دارها ، در دشواري ها و مشقات هدف خود را فراموش نكند و خود را نبازد .107.gif

 از نشانه هاي انسان با جرئت اين است كه دائمدرجستجوي حقيقت است . عدالت و پاكدامني را شعار خود قرار داده و در مقابل هوسها ايستادگي مي كند .68.gif

انسان با جرئت براي احياي حق مي جنگد ،  مغلوب مي شود ولي بازهم سر پا مي ايستد .تایید

آن انساني كه در برابر سيل انتقادها ايستادگي مي كند و با آغوش باز آن را مي پذيرد،با جرئت است .

آن شهيدي كه در ميان هلهله هاي خصم و سركوفت هاي دشمن گردني برافراشته دارد با جرئت است .

و بالاخره  آن انساني كه خود را آن چنان كه هست مي نماياند و از لاف زدنها و ستايش پذيري ها بر كنار است با جرئت و شجاع است .بازنده

جلوه هاي جُبن

جبن را خلاف جرئت معرفي كرديم كه جلوه اش بهصورت مداهنه( چاپلوسي )، تملق ، خودفروشي و تسليم است.

آن كسي كه در برابر ديگران خلاف آنچه را كه معتقد است بيان مي كند جبن دارد .

آن كسي كه براي فردي تملق و چاپلوسي مي كند و فضائلومزايايي را به او نسبت مي دهد كه خودش هم قائل نيست بي جرئت است .

آن كسي كه وقتي تعريفش را مي گويند و او بهجاي اعتراضسرتكان مي دهد؛او را دانشمند معرفي مي كنند،خوشحال مي شود؛تقوايش را مي ستايند،در دل آفرين مي گويدنيزبي جرئت است .

و بالاخره آن كسي كه به مذاق ديگران سخن مي گويد و حرف جامعه پسند مي گويد نه وجدان پسند و خداپسند ، او نيز جَبون و بزدل است .

افراد بي جرئت از حقيقت مي ترسند و از آن فرار مي كنند ، حتي نمي خواهند اسرار و واقعيت خودشان  برملا شود، به نزد پزشك نمي روند تا مبادا از او بشنوند كه بيمارند .

گرفتاران جُبن

-كساني كه گرفتار اعتياد و يا گناههستند و جرئت ندارند همين امروز دست از كار و برنامه خويش بكشندوكار را به امروز و فردا  وا مي گذارند. نگران

- كساني كه در صحنه ي علم پاسخ درستي براي سؤالات ندارند و جرئت ندارند كه جهل خود را نسبت به موضوع  اعلام كنند ، از پاسخ طفره مي روند ،‌ رسوا گري به راه مي اندازند و مسخره مي كنند،باشد كه اينها پرده اي بر بزدلي شان باشد .

-از ديگر گرفتاران مي توان رياكاران ، متقلبان ، دروغگويان وتعريف كنندگان از خود را  نام برد .

فايده جرئت

گامهاي  مفيدي  كه در طول تاريخ به نفع بشريت برداشته شده  از سوي افراد با جرئت و شجاع بوده است .

شالوده و اساس هر گونه پيشرفت خواه علمي و خواه مدني ، پيدايش طرز فكر ها و بر اثر آن تحول ها و انقلابات،زائيده جرئتها و دلاوري هاست .

به هنگامي كه آدمي جرئت و دلاوري نشان مي دهد گويا عظمت و جلال و قدرت و تقدس ملكوتي  در آدمي قوي مي شود و درعالماثر مي گذارد وپديده ها را بدان گونه كهاو مي خواهد رنگ و جهت مي دهد.

رهبران فكري وقائدين بزرگ در سايه جرئتي كه نشان دادند توانستند از موانع و مشكلات بگذرند و انديشه اي را در جهان،زنده و جاويد نگه بدارند .

بدين سان آنچه ما در جنبه ي علم و معارف وسنت و آداب داريم در سايه جرئت است .

زيان جبن

انسان بي جرئت خود را به زنجيري وابسته مي بيند،زنجيري كه خلاصي از آن را در سايه مكر و حيله و توسلبه تملق و گزافه گويي  مي بيند .

انسان  بي جرئت سست عنصر است و قبل از مرگ چندين بار مي ميرد. اومرده اي است متحرك كه دائم در زير نقاب حيله و ريا ،  مجبور به مشتبه كردن امر بر خود و ديگران ، عزلت طلب و انزواجو ،‌ طالب ايجاد فاصله بين خود و ديگران است،چون چرخ وجودش در ميان جمع نمي گردد .

فضل فروشي هاودوگانگيها بين فكر و عمل و حتي خودكشي ها،ناشي از جبن است.زيان افراد جبون براي جامعه اين است كه نظام جامعه را از خط مشي عادي خود دور مي سازدوچون از همه كس  و همه چيز در هراس است،راه ظلم و تعدي در پيش مي گيرد .59.gif

انواع جرئت

جرئت ها از نظر نوع و فرم به دو دسته قابل تقسيم است:جرئت مادي يا جسمي و جرئت غير مادي يا معنوي.

جرئت از كجا ريشه مي گيرد ؟

براي يافتن منشاء آن بايد به دنبال عوامل ذيل برويم .

1- فطرت : همان گونه كه قبلاً اشاره شد انسان بهدنيا مي آيد در حالي كه فطرتاً جلوه اي از خداي توانا در جنبهيصدق وحقيقت مطلق  در اندرون  دارد واين والدين و اجتماعهستند كه بر روي اين زمينه  پرده مي نهند و او را جبون و ترسو بار مي آورند .

2- وراثت : منظور خصايصي است كه از والدين به كودكان منتقل مي شود و بخشي از آن جرئت و تهور آنهاست.

3- خصوصيت جسمي و كالبدي : جرئت از يك سو به خصايص جسمي مربوط است.ميزان كمي يا زيادي ترشحاتغدد داخلي در اين امر مؤثر است . مثلاً كمي ترشحغدد  فوق كليويدر توسعهيترس و فزوني آن در توسعهيتهور بي اثر نيست .

مسئله ديگر  خود بدن است ، بدن توانا و رشيد ،‌ خود تهور آفرين است و در ايجاد جرئت نقش مثبت دارد .

4- محيط  :منظور ما از محيط لااقل دو محيط خانواده و اجتماع است .

الف – خانواده :  خانواده نخستين  پرورشگاه  اخلاقي است . هم بهترين است وهم بدترين ، بسياري  از تباهي ها ، فسادها و امراض اخلاقي از آنجا منشاء مي گيرد.تأثير خانواده بيشتر از آن بابت است كه طفل بخش اعظم اوقات خود را درآن مي گذراند.خانواده اي كه روح وظيفه شناسي درآن حاكم باشد،بچه هاي جسور مي پروراند .اين امر به هنگامي صادق تر است كه مادر با تهور باشد.يك مادر خوب به صد استاد و آموزگار مي ارزد.از آن باب كه زمام حكومت خانواده بهدست مادر است.اوست كه چون آهن ربا دلهاي كودكان را بهسوي خود جذب مي كند و در آنها سازندگي به وجود مي آورد .

به همين نظر سيستم تربيتي خانواده  بايد بهگونه اي باشد كه آدمي را متكي به خودو‌ با اراده  بار آورد.

ب – محيط اجتماعي : منظور مدرسه، اجتماع ، همسالانوبزرگسالان هستند كه بهگوشه هايي از نفوذ آنان اشاره خواهد شد .

منبع:تبیان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)