** پر ِ پرواز **

تعظيم و تكريم « نماز » توسط الگوهاي رفتاري (6)

1391/12/13 22:26
نویسنده : منتظر
397 بازدید
اشتراک گذاری

تعظيم و تكريم « نماز » توسط الگوهاي رفتاري (6)
 

 


در قسمت قبل مطلب مربوط به تقليد از الگوها و استقرار عادات جديد در كودكان و نوجوانان را مطرح نموديم اينك مي خوانيم ...

اگر الگوهاي رفتاري بزرگسال براي ارزشها و شعائر مذهبي ، بخصوص نماز اهميت فوق العاده اي قائل شوند و در اين انديشه ، پايدار و ثابت قدم بمانند ، كودكان و نوجوانان نسبت به نماز و اهميت آن احساس و نگرش خاصي پيدا مي كنند . وقتي كه كودكان از همان سنين اوليه حياتشان بارها و بارها مشاهده مي كنند كه پدر و مادر مهربان ، دلسوز و محبوب آنها ، در خانه ، سفر ، گردش ، ميهماني ، كار و در هر شرايط و موقعيتي به نداي اذان و اقامه نماز بيش از هر چيز ديگر اهميت مي دهند و بزرگترين رسالت خود را به هنگام اذان ، تحت هر شرايطي نماز خواندن و سخن گفتن با خدا مي دانند ، بدون ترديد نگرش و طرز تلقي آنها نيز نسبت به نماز چنين خواهد بود.

نقل خاطره هاي زيبا در ارتباط با اهميت و عظمت نماز

بدون شك بيان قصه هاي لطيف و خاطره هاي زيبا و فراموش نشدني درباره نماز و اهميت آن در زندگي و استفاده ي بهينه از هنر نمايش در به تصوير كشيدن نگرش و رفتار پيشوايان ، رهبران و الگوهاي محبوب در ارتباط با نماز ، مي تواند تأثيرات بسيار مؤثر و پايداري در ايجاد برخوردها نسبت به ارزش و جايگاه نماز در بين همه مردم بخصوص نوجوانان و تلطيف احساسات مذهبي آنها داشته باشد . مسلماً در نقل قصه هاي نماز يا تهيه برنامه هاي نمايشي و تلويزيوني مي بايست دقيقاً به اصول روان شناسي اجتماعي توجه نموده ، ويژگيهاي سني ، ذهني و گرايشهاي رواني – عاطفي و همچنين شرايط فرهنگي – اجتماعي مخاطبين را مدنظر قرار داد و حتي الامكان از بيان مستقيم و شيوه تبليغي صرف پرهيز كرد.

بديهي است بيان ضمني حكايات و روايات بسيار زيبا و فراموش نشدني توسط آن دسته از افرادي كه به نظر كودكان و نوجوانان شخصيت محبوب ، مطلوب و نافذي دارند ، بخصوص اوليا و مربيان ، تاثير فوق العاده زيادي مي تواند داشته باشد.

براي نمونه به چند روايت و خاطره ، از چگونگي نگرش و رفتار بعضي از الگوهاي وارسته و موحد درباره اهميت نماز كه نقل نيكو و يا به تصوير كشيدن آنها مي تواند در پرورش و تقويت احساسات مذهبي و تعظيم و تكريم نماز موثر واقع شود ، اشاره مي گردد.

در جنگ صفين  در كشاكش نبرد ، تعدادي از سپاهيان حضرت علي (ع) مشاهده كردند كه اميرالمؤمنين از ميان لشكر صورتش را به طرف آسمان گرفته ، به آفتاب مي نگرد . ابن عباس كه در آن جا حاضر بود ، جلو رفت و علت را سؤال كرد. حضرت فرمود : مي خواهم وقت نماز ظهر را بدانم. ابن عباس گفت : آيا در اين گير و دار و اشتغال به جنگ ، هنگام نماز است؟ اميرالمومنين (ع) در جواب سؤال ابن عباس فرمود : ما براي چه با اين قوم مي جنگيم ، آيا جز براي اين است كه نماز بر پا شود ؟

* ***

در يكي از روزها كه امام راحل (ره) در بيمارستان بستري بودند ، پزشكان براي آرام شدن درد به ايشان قرص مسكن دادند. امام كه مي دانستند اين قرص خواب آور است ، از پزشكان خواستند كه به هنگام اذان ظهر ايشان را بيدار كنند . وقت اذان ظهر فرا رسيد ، ولي پزشكان براي رعايت حال امام ، ايشان را بيدار نكردند . به دستور پزشكان غذاي امام را بالاي سر ايشان قرار دادند. امام لحظاتي بعد از خواب بيدار شدند و از ديدن سيني غذا تعجب كردند و از پزشكان پرسيدند مگر وقت نماز و ناهار شده است؟ پزشكاني كه خدمت امام بودند عرض كردند : اذان را گفته اند ولي به دليل رعايت حالتان شما را بيدار نكرديم . امام از اين كار پزشكان ناراحت شده ، قبل از اين كه غذا را ميل كنند نماز ظهر و عصر را به جاي آوردند.

****

آيت ا... توسلي مي فرمايند : روزي حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائي بودم، صداي اذان شنيده شد، در حالي كه ايشان از جايشان حركتي كرده ، مي خواستند خود را براي اقامه نماز آماده كنند ، يكي از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت : غذا آماده است ، سرد مي شود ، اگر اجازه مي فرماييد بياورم . شهيد رجايي فرمودند : خير ، بعد از نماز .

وقتي كه خدمتگزار از اتاق خارج شد ، ايشان با چهره اي متبسم و دلي آرام خطاب به من فرمودند : عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم ، اگر زماني ناهارم را قبل از نماز بخورم ، يك روز روزه مي گيرم .

****

استاد شهيد مرتضي مطهري اهميت فوق العاده اي براي نماز قائل بودند. ايشان هرگز با لباس خانه نماز نمي خواندند ، خصوصاً نماز صبح را . ما كه از رختخواب بيرون مي آمديم با همان لباس راحتي نماز صبح را مي خوانديم ، اما ايشان به هنگام نماز لباس مي پوشيدند ، عمامه به سر مي گذاشتند و خودشان را براي نماز آراسته مي كردند .

شايد اين كار بدين سبب بود كه مي خواستند از همان آغاز كه لباس مي پوشيدند آمادگي روحي پيدا كنند ، يعني : من مي خواهم كاري انجام دهم كه سرسري نيست . اين حالت تهياً ( آمادگي) قبل از نماز ، مسلماً تأثير روحي بسزايي دارد.

****

در يكي از جنگهايي كه رسول خدا (ص) همراه لشكر اسلام بود ، شبي ، نگهباني از لشكر را به عهده « عمار ياسر » و « عبادبن بشر » قرار داد.

آن دو نفر چنين با يكديگر قرارگذاشتند كه تا نصف شب نگهباني با عباد و نصف ديگر شب به عهده عمار ياسر باشد . به اين ترتيب عمار به گوشه اي رفت و خوابيد و عباد به پاسداري مشغول شد. مدتي گذشت ، همه جا ساكت و آرام بود، به طوري كه عباد به فكر افتاد از فرصت استفاده نموده ، به عبادت و نماز بپردازد.

در حين نماز، يكي از افراد دشمن به لشكر مسلمانان نزديك شد و تيري به سوي عباد پرتاب كرد . تير به عباد برخورد نمود ، ولي او دست از نماز برنداشت . عباد نماز را مختصر كرد و به پايان برد، آنگاه عمار را از خواب بيدار كرد .

عمار ديد كه تيرهايي بر بدن عباد نشسته و خون زيادي از بدنش رفته است . به او گفت : چرا در همان وقتي كه تير اول به بدن تو نشست ، مرا بيدار نساختي ؟

عباد گفت : اي عمار ، در نماز سوره كهف را مي خواندم ، به همين خاطر راضي نشدم اين سوره را ناتمام بگذارم و اگر نمي ترسيدم كه دشمن مرا از پاي در آورد و به رسول خدا حمله برد و من در وظيفه ام كوتاهي كرده باشم ، هيچ گاه از تمام كردن نماز و از خواندن سوره كهف دست برنمي داشتم ، هر چند به قيمت جانم تمام مي شد. سپس هر دو حركت كردند و دشمن را از لشكر اسلام دور ساختند .

****

روزي كه سران كشورهاي اسلامي براي قضيه صلح ايران و عراق به خدمت امام آمده بودند ، وسط جلسه بود كه اذان ظهر گفته شد. امام بلند شدند و فرمودند كه من مي خواهم نماز بخوانم و چون مقيد بودند كه هنگام نماز خود را با عطر خوشبو كنند ، در همان جلسه اشاره كردند كه عطر من را بياوريد ، پس از عطر زدن به نماز ايستادند و ديگران هم پشت سرايشان نماز جماعت خواندند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)