کودکان را مجبور به دروغگویی نکنید!
کودکان را مجبور به دروغگویی نکنید!
● مطلبی را که خودتان پاسخ آن را میدانید، از کودک نپرسید.
کودک (حتی کودکی ۲ ساله) را در موقعیتی قرار ندهید که به دروغگوئی تشویق شود. برای مثال، وقتی از کودک میپرسید: ”تو با ماژیگ روی دیوار آشپزخانه خطکشیدی؟“ بدیهی است که او از ترس عصبانیت شما پاسخ خواهد داد: ”نه“. در این حالت حتی اگر هنوز ماژیک در دست کودک باشد، باز هم ”نه“ خواهد گفت. در حقیقت حالت گفته شما او را به دروغگوئی واداشته است. در اینجا میتوانید به کودک بگوئید: ”... چه بد شده که روی دیوار خط کشیدی، بهتر است با کمک هم آن را پاک کنیم و فکر جدیدی برای نقاشیهای دیواری تو بکنیم“.
اینگونه صبحت کردن کودک را تشویق به راست گوئی و چارهجوئی برای حل مشکل میکند. برای مثال، میتوانید کاغذ بزرگی به گوشهای از دیوار آشپزخانه آویزان کنید و از او بخواهید که هرگاه قصد نقاضی کردن داشت، فقط روی آن بکشد. در اینحالت هیچ لزومی به عصبانی شدن شما و دروغگوئی کودک نخواهد بود. علاوه بر آن او یاد خواهد گرفت که روی کاغذ نقاشی کند و اگر هم روی دیوار اشتباهی خطی کشید، مسئولیت اشتباهش را بپذیرد و با دستمال آن را پاک کند.
● راستگوئیهای کودک را تأیید و تشویق کنید.
زمانی که کودک خودش کار اشتباهی را که انجام داده است، برای شما تعریف میکند، از او قدردانی و حمایت کنید؛ زیرا این عمل شما، او را به راستگوئیهای بیشتر تشویق میکند برای مثال، میتوانید بگوئید: ”از تو متشکرم که خودت این مطلب را به من گفتی، میدانم که گفتن آن قدر برای تو سخت بوده است“.... و آنگاه خودتان اوضاع را مرتب کنید. در نظر داشته باشید در این گونه موارد (زمانی که کودک، خود به اشتباهش اعتراف میکند) هیچگاه با خشم، عصبانیت و ناراحتی با کودک رفتار نکنید۳ زیراکه او را بهسوی دروغگوئی و کتمان حقیقت سوق میدهید. برای مثال، وقتی کودک نزد شما میآید و میگوید: ”مامان / بابا، من یک استکان شکستم،....“، از او برای بیان اشتباهش تشکر کنید (نه این که او را بهخاطر شکستن استکان تنبیه کنید) و به او بگوئید: ”متشکرم که گفتی، خوب حالا ببیا با هم خرده شیشهها را جمع کنیم.